هدیه های آسمانی

پیاده روی اربعین...

سلام کوچولوهای نازم... امسال مامان و بابا بخاطر شما دو تا شیطون بیشتر خونه نشین شدن و کمتر از سال گذشته به مراسم های مذهبی رفتن... پارسال می خواستیم با مامان بزرگ هماهنگ کنیم بریم کربلا (پیاده)، اما چون مامان پاسپورت نداشت نتونستیم بریم... ب قبل از اینکه خدا شما دو تا فرشته ناز رو بهمون بده مامان رفت پاسپورتش رو گرفت که امسال بریم اما امسال بخاطر سلامتیه شما دو تا نازنین، مامان و بابا ترجیح دادن نرن.از طرفی هم چون مامان خیلی دلش می خواست بره کربلا؛ بابای مهربون مامان و فسقلی ها رو تا جایی که امکانش بود به کربلا نزدیک کرد... بعد از نهار قرار شد بریم چذابه... تا یه جایی رو با ماشین خودمون رفتیم اما از یه جایی به بعد رو باید با اتوبوس...
15 آذر 1394

اولین حضور عشق های من...

سلام کوچولوهای نازم... مامان خیلی منتظر بود تا شما دو تا کوچولو حضور خودتون رو با جدیت اعلام کنید تا بالاخره چند شب پیش حس کردم که فسقلی های نازم دارن خودنمایی می کنن  اما مطمئن نبودم تا بالاخره سه شنبه ( 3 آذر ) موقع خواب وقتی روی پهلو خوابیدم شروع کردین یه شیطونی کردن...   چون مامانی از حرکات شما لذت می بره همش از این پهلو به اون پلو می شد تا حرکت هر دو تاتون رو حس کنه...  کلی با هم بازی کردیم تا مامان خوابش برد... خدا رو شکر هر روز حرکاتتون ملموس تر میشه... دلبرای شیطون جدیدا وقتی بابا درباره شما حرف میزنه گهگداری تکون می خورید...  با بابا رفتیم و چند جا مدل های سرویس خواب رو دیدیم   ...
8 آذر 1394
1